جواب اجمالی:
شفاعت با آیة مبارکة «و ان لیس للانسان الا ما سعی» که سعادت هر شخصی را وابسته به عمل آن دانسته است، تنافی ندارد،؛ زیرا شخصی که مورد شفاعت قرار میگیرد، برای تحصیل مقدمات سعادت خویش به طور غیر مستقیم سعی و کوشش نموده و شرایط و مقدمات شفاعت را تحصیل نموده است که از جملة آنها ایمان، پرهیز از شرک، ظلم، غش، و خدعه و انجام اعمال صالح، مثل اهتمام به نماز، زیارت برادران مؤمن، حفظ چهل حدیث، شرکت در نماز جماعت و تشییع جنازة مؤمن، احترام به نعمتهای الهی و... میباشد، و این گونه اعمال سعی و کوشش محسوب میشود، و شفاعت هم با اعمال صالح و سعی و کوشش انسان پیوستگی نزدیک و رابطه علّی و معلولی دارد.
جواب تفصیلی:
شفاعتی که در قرآن و احادیث اهل بیت بیان شده، با این مطلب که «سعادت انسان، وابسته به عملش میباشد» منافاتی ندارد. و آیة کریمه که در شبهه به آن استناد شده، در مقام بیان و اعلام این مطلب است که: هیچ انسانی بار گناه دیگری را بر دوش نمیگیرد، و برای انسان بهرهای جزء سعی و کوشش او نیست، هر انسانی اجر و پاداش کردار خویش را میبرد. و برای روشن شدن عدم منافات لازم است توضیحی دربارة شفاعت داده شود:
شفاعت چیست؟
شفاعت به اصطلاح لغویین درخواست عفو و گذشت از گناه و جرائم مجرمان است[1] و نیز عبارت از کلام و گفتو گوی شفیع با حاکم و سلطان در باب حاجت و نیاز دیگران است.[2]
شفاعت درنزد متکلمان، به این معنا است که پیامبران و سایر شفیعان از خداوند میخواهند تا عذاب و عقاب را از مجرمان بردارند،[3] و در حقیقت شفاعت برای رفع و اسقاط عذاب از گناهکاران است.[4]
حد و مرز شفاعت:
ممکن است از مسألة شفاعت برداشت نادرست بشود، و انسان خیال کند که شفاعت حدّ و مرزی ندارد؛ در حالی که شفاعت بیقید و شرط نیست، بلکه با اعمال و نیّات ما رابطة نزدیک دارد. دربارة اینکه چه کسی مورد شفاعت قرار میگیرد، فریضههای مختلفی وجود دارد و مهمترین آنها به شرح زیر است:
الف: کسی مشمول شفاعت میگردد که مسلمان باشد، و از پیامبر خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ دربارة محّبت و دوستی اهل بیتش پیروی کند، و نیز مشرک و ظالم نباشد.
ب: کسی که مورد شفاعت قرار میگیرد، لازم نیست حتماً مسلمان باشد، بلکه یهود و نصاری و سایر فرقههای اسلامی مشمول شفاعت هستند. و بیشتر برادران اهل سنّت طرفدار این قول هستند.
ج: شفاعت اختصاص به مسلمانانی دارد که گناهان صغیره را مرتکب شدهاند. و مسلمانانی که مرتکب جرایم بزرگ و گناهان کبیره بشوند از شفاعت محروم هستند. و معتزلیان طرفدار این قول هستند.[5]
د: کسانی هم هستند که اصلاً شفاعت پیامبر را منکر شدهاند، مثل قدماء خوارج که طرفدار این قول هستند.[6] شیعه که طرفدار قول اوّل میباشد، شفاعت را بیقید و شرط قبول ندارد، بلکه برای آن حّد و مرزی قائل است که اگر توجّه دقیق به آنها بشود دیده میشود که شفاعت تا چه اندازه با اعمال حسنة انسان ارتباط دارد، شفاعت عامل تشویق کنندهای به سوی اعمال حسنه و کردارهای نیک است، بدین معنا اگر انسان بخواهد مشمول شفاعت و مورد فیض خداوند قرار بگیرد، باید مواظب رفتارش باشد، تا خدای نخواسته از فیض شفاعت محروم نگردد؛ چون خیلی از گناهان است که انسان را محروم از شفاعت میکند و مانع صعود به قلة فیض شفاعت میگردد.
5. عمل و شایستگی برای شفاعت:
شفاعت به معنای تعطیل کارهای صالح و کردارهای شایسته نیست، بلکه شفاعت پیوستگی نزدیک و ارتباط علّی و معلولی به اعمال صالح دارد، و انسان به میزان کردارهای نیکش میتواند مشمول شفاعت واقع بشود. پس شفاعت در حقیقت ترغیب مردم به رفتارهای نیک و شرکت دادن آنها به مسابقة انجام عمل صالح است، و به میزان کسب امتیاز میتواند مورد شفاعت انبیاء و اولیا و سایر شفیعان قرار بگیرد. و شایستگی و کسب امتیازات و شرایط شفاعت که عبارت از اعمال صالح و اخلاص و دوری از شرک و ستم است، در روایات ذکر شده و به عنوان نمونه به برخی از آنها اشاره میشود:
1. چیزی را شریک خداوند قرار ندهد.[7]
2. کسی که از روی اخلاص شهادت بدهد براینکه خدایی به جز از خداوند یکتا نیست، و این شهادتش طوری باشد که قلبش، زبان او را و زبان او قلبش را تصدیق بکند.[8]
3. کسی که با مسلمانان غش و خدعه کند[9] و یا در دین غلو نمایند، و یا از دین بیرون برود، مشمول شفاعت نمیشود.[10]
4. عداوت و دشمنی با اهلبیت ـ علیهالسّلام ـ نداشته باشد.[11]
5. نماز را سبک نشمارد.[12].
6. شفاعت رسول خدا را تکذیب نکند.[13]
و همچنین کسی که قبر پیامبر را زیارت بکند، و به خاطر خداوند به زیارت برادر مؤمن برود، در مجلس دعا شرکت نماید، در تشییع جنازة مؤمن حاضر بشود، چهل حدیث را حفظ کند، به جهت شرکت در نماز جماعت به مسجد برود، به جامعة اسلامی خدمت بکند، و کسی که دو و یا چند دختر داشته باشد و به تربیت آنان همّت بگمارد، و نیز کسی که احترام نعمتهای الهی را داشته باشند، اینها مشمول شفاعت شفیعان خواهد بود.[14]
«والسّلام»
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . نهایة ابن اثیر 1/260.
[2] . رجوع شود به لسان العرب7 / 151.
[3] . رسائل الشریف المرتضی 1/ .15 دارالقرآن الکریم.
[4] . رسائل الشریف المرتضی 3/ 17، دارالقرآن الکریم.
[5] . رجوع کنید به تفسیر فخررازی ج2، جزء سوم، ص56،55.
[6] . العقائد الاسلامیّه 3/ 112، مرکز المصطفی.
[7] . قالالرسولالله ـ صلی الله علیه و آله ـ : «شفاعتی نائلة ان شاء الله من مامت و لایشرک باالله شیئا» (مسند احمد 2،426 به نقل از الهیات 2،854.
1 قالالرسولالله ـ صلی الله علیه و آله ـ : «شفاعتی لمن شهد أن لااله الا الله مخلصاً، یصدق قلبه لسانه، و لسانه قلبه» (مسند احمد2/ 308، و رجوع شود به صحیح بخاری 1/ 36، به نقل از الهیات 2/ 854.
2. قال رسولالله ـ صلی الله علیه و آله ـ : «من غشّ العرب لم یدخل فی شفاعتیی و لم تنله مودتی» (مسند احمد 1/ 72 و به نقل از الهیات، 2/ 854).
3. قالالرسولالله: «صنفان لا تنالهما شفاعتی: سلطان غشوم و عسوف و غال فی الدین مارق غیر تائب...» (قرب الاسناد64، مراجعه شود به خصال 63، و مستدرک الوسائل12/ 99).
4 . امام صادق ـ علیهالسّلام ـ فرموده است «انّ المؤمن لیشفع حمیمه، الاّ أن یکون ناصباً، و لو أنّ ناصباً شفع له کل نبی مرسل و ملک مقرب ما شفعوا» (ثواب الاعمال، للصدوق ص251، به نقل از الهیات، جعفر سبحانی، 845/2).
5. عن أبی بصیر، عن أبی جعفر ـ علیهالسّلام ـ قال: رسولالله ـ صلی الله علیه و آله ـ: «لا ینال شفاعتی من استخفّ بصلاته، لایرد علی الحوض لاو الله» (وسائل 17:3 باب،،الشیعه ، بابهای اعداد فرائض و ناففلههای آن حدیث 10 .)
6 . قال علی بن موسی الرضا ـ علیهالسّلام ـ : «قال امیرالمومنین علی ـ علیهالسّلام ـ من کذّب بشفاعة رسول الله لم تناله» (عیون اخبار الرضا 66/2، به نقل از الهیات، جعفر سبحانی، 2/ 846،).
7. رجوع کنید به العقائد الاسلامیه 3 /118، 125.