این شبهه که « هند بنت عتبه » هیچ نقشی در کشته شدن و مثله کردن « حمزه، سیدالشهداء » نداشته است، بسیار بی پایه و اساس میباشد. چرا که در بسیاری از تواریخ این واقعه ذکر شده است. که برای این شبهه از تاریخهای معتبری که نگاشته شده و مورد قبول اهل سنت می باشد، اشاره میکنیم :
بخش اول شبهه، که هند نقشی در کشته شدن حمزه سیدالشهداء بدست وحشی نداشته است، در سیرة ابن هشام اینگونه آمده است: هند، همسر ابوسفیان که پدر وی عتبه در بدر کشته شده بود، هنگامی که وحشی را دید وی را تحریض کرد و به او گفت: ای وحشی! اگر عموی محمد (ص) (حمزه) را بکشی، ما همه در بندگی تو کمر میبندیم. و هرچه تو را باید از مال میدهیم.[1]
و «طبری» در تاریخش نقل کرده: هند، دختر عتبه هرگاه وحشی را میدید، میگفت: «ابوالاسود، انتقام ما را بگیر!» و ابوالاسود کنیه وحشی بود[2]. و در کتابی نقل شده است: هند حیله و وسیله سازی را برای انتقام پدرش ترک نمیکرد تا وحشی را که غلام حبشی بود در اختیار گرفت. و مالک وحشی «جبیر بن مطعم» بود. و هند به او گفت: اگر یکی از این سه نفر علی (ع) ، محمد (ص) و حمزه (ع) را بکشی تو را آزاد میکنم و وحشی در جواب گفت: محمد (ص) را که یارانش فرا گرفتهاند و علی (ع) که در موقع جنگ، مواظب اطراف خویش میباشد، ولی حمزه چون می جنگد، دیگر چیزی جز رقیب روبرو نمی بیند. من او را انتخاب میکنم.[3]
اما بخش دوم شبهه که دربارة مثله کردن حمزه سید الشهداء میباشد؛ این شبهه نیز به علت اجماع تمام تاریخ نگاران بر مثله شدن بدن حضرت حمزه سید الشهداء، توسط هند بنت عتبه رد میشود، که ما به تعدادی از این مورخین اشاره میکنیم : s
ابن اثیر میگوید: « هند رفت و شکم حمزه، (ع) را بشکافت و جگر وی را بیرون آورد و پارهای از آن را در دهان نهاد و جوید و نتوانست فرو ببرد و بعد آن را دور انداخت و آن روز هر زینت و زیور که با وی بود، از خود باز کرد و به وحشی داد. »[4].
و قریب به همین مضمون در « سیرة ابن هشام[5]»، « طبقات ابن سعد[6]»، « تاریخ یعقوبی[7]» و « تاریخ سیاسی اسلام »[8] آمده است.
والسلام
--------------------------------------------------------------------------------
[1] ـ سیرة ابن هشام، ترجمة همدانی، ج دوم، ص 648.
[2] ـ تاریخ طبری، ترجمة ابوالقاسم پاینده، ج سوم، ص 1015.
[3] ـ سیرة الرسول و خلفائه، سید علی فضل الله الحسنی، ج سوم، ص 203 و 204.
[4] ـ تاریخ کامل ابن اثیر، ترجمه محمد حسین روحانی، ج سوم، ص 1107.
[5] ـ جلد دوم، ص 676 ترجمه همدانی.
[6] ـ ابن سعد، جلد سوم، ص 6.
[7] ـ جلد اول، ص 405، ترجمه محمد آیتی.
[8] ـ حسن ابراهیم حسین، ترجمه ابوالقاسم پاینده، ص 131