جواب اجمالى: 

اولا: باید گفت بین شیعه واقعى و مدعى تشیع خلط شده است (و یا واقعاً مغالطه در کار است). 

ثانیاً: تنها شیعه نیست که این اعتقاد را دارد بلکه روایات عامه هم بر این مساله تصریح دارند مانند خورازمى، حاکم حسکانى و... 

ثالثاً: هیچ شیعه اى نگفته است و نخواهد گفت که هر مدعى تشیع وارد بهشت مى شود، بلکه براى شیعه اوصاف زیادى در روایات خود آنها آمده است مانند ایمان، عمل صالح و... که اگر آن اوصاف را دارا باشند به بهشت مى روند. 

 

جواب تفصیلی:

مقدمه: 

براى روشن شدن جواب نکاتى تحت عنوان مقدمه بیان مى شود: 

1ـ شیعه در لغت و اصطلاح: در لغت به معناى تقویت نمودن چیزى که باعث تقویت انسان مى شود، لذا به انسان شجاع «مشیع» گویند([1])، و همچنین به معناى پیرو نیز آمده است و در اصطلاح عبارت است از پیروان على و ائمه اطهار (ع)، هر چند در ابتدا یعنى زمان پیامبر اسلام (ص) به پیروان على (ع) گفته مى شد چنانکه سلمان، و اباذر و مقداد و عمار به این نام خوانده شده اند([2])، ولى بعدها معروف شد در شیعه اثنا عشرى و دوازده امامى، هر چند فرقه هاى هفت امامى و... هم داریم ولى شیعه مطلق، همان شیعه دوازده امامى مى باشد. چنانکه مرحوم سلطان الواعظین از فیروز آبادى نقل نموده است که شیعه اسم غالب شده است بر هر کس که دوست بدارد على (ع) و اهل بیت (ع) او را بلکه بالاتر شیعه اسم مخصوص براى ایشان شده است([3]). 

2ـ گوشه اى از اوصاف شیعیان: 1ـ اطاعت از خداوند، چنانکه امام باقر (ع) فرمود: «فقط کسانى شیعیان ما هستند که مطیع خداوند باشند «انما شیعتنا من اطاع الله عز و جل([4])». 2ـ اهل هدایت و تقوى امام صادق (ع) فرمود: «شیعیان ما داراى هدایت و تقوى اهل خیر و ایمان و اهل فرح و پیروزى مى باشند([5])». 3ـ یاد خدا، موظبت بر نماز، حافظ اسرار و... 

امام صادق (ع) فرمود: «امتحنوا شیعتنا عند ثلاث...» شیعیان ما را در سه وقت آزمایش کنید: الف) هنگام نماز که چگونه از آن محافظت مى کند. ب) در نزد اسرار که چگونه آنها را در نزد دشمنان ما حفظ مى کنند. ج) و نسبت به مال آن ها که چگونه با برادران خود همدردى مى کنند([6]). 

و آخرین حدیث امام صادق (ع) فرمود: «لیس من شیعتنا من قال بلسانه و خلفنا فى اعمالنا...» از شیعیان ما نیست کسى که به زبان بگوید شیعه هستم، ولى در عمل مخالف ما (ائمه) و آثار ما باشد و لکن شیعه ما کسى است که زبان و قلبش موافق ما و در رفتار و عمل، هماهنگ و پیرو ما باشد([7])». 

بعد از این مقدمه اولا: باید گفت پرسشگر مغالطه بکار برده، در ابتداء مى گوید «هر کس شیعه باشد بهشت مى رود» و در پایان مى گوید آیا صرف ادعاى تشیع مجوز دخول در بهشت است» آیا شیعه که مراد همان شیعه واقعى و دوازده امامى است، با مدعى تشیع یکى است؟ آیا کسى که واقعاً مسلمان است با مدعى اسلام یکى است؟ و یا در قرآن داریم «کسى که توبه کند و ایمان بیاورد... وارد بهشت مى شود([8])» آیا توبه کننده واقعى را مى گوید یا مدعى توبه را؟ و یا زمخشرى نقل نموده است «من مات على حب آل محمد یزف الى الجنة([9])» کسى با محبت آل محمد(صلى الله علیه وآله وسلم) بمیرد بهشت مى رود، آیا مراد محبت واقعى است و یا محبت ادعائى؟ 

ثانیاً: تنها شیعه این اعتقاد را ندارد، بلکه روایات عامه هم بر این مطلب تصریح دارند، که به بعضى از آنها اشاره مى شود. 

1ـ خوارزمى با اسنادش از پیامبر (ص) نقل نموده است که حضرت فرمود وقتى داخل بهشت شدم آنجا درختى را (با کیفیت خاص) دیدم به جبرئیل گفتم این درخت از آن کیست؟ گفت براى پسر عمت على (ع) «اذا امر الله الخلیقة بالدخول، الى الجنة یوتى شیعة على» هنگامى که به مخلوق دستور داده مى شود وارد بهشت شوند شیعیان على آورده مى شوند، تا مى رسند به آن درخت، پس لباسهاى زیبا بر اندام آنها پوشانده مى شود و بر اسب هاى ابلق سوار مى شوند و منادى ندا مى دهد «هؤلاء شیعة على بن ابیطالب» اینهاست شیعیان على (ع) که بر اذیت ها در دنیا صبر نمودند، و خدا هم امروز چنین پاداشى به آنها عنایت نموده است([10]). 

2ـ حاکم حسکانى از ابن عباس نقل نموده است، هنگامى که آیه ى «ان الذین آمنوا و عملوا الصالحات اولئک هم خیر البریة» نازل شد پیغمبر (ص) فرمود: «هو انت و شیعتک، تأتى انت و شیعتک یوم القیامة راضیین مرضیین و یأتى عدوک غضباناً مقحمین([11])» منظور از این آیه تو و شیعیانت هستید، که در روز قیامت وارد عرصه محشر مى شوید، در حالى که هم شما از خدا راضى و هم خدا از شما راضى است، و دشمنت خشمگین وارد محشر مى شود و به زور به جهنم مى رود» روایت فوق را حاکم با بیش از بیست سند نقل نموده است.

3ـ ابن حجر و جلال الدین سیوطى، نقل نموده اند، که پیامبر فرمود: «انت و شیعتک موعدى و موعدکم الحوض، اذا جئتُ الامم للحساب، تدعون غراً محجلین» مراد از «خیر البریّة تو و شیعیان تو هستید وعده گاه من و شما کنار حوض کوثر است هنگامى که من براى حساب امتها مى آیم و شما دعوت مى شوید در حالى که پیشانى سفید و شناخته شده اید([12])» و... پس روایات عامه هم بر بهشت رفتن شیعیان على (ع) تصریح دارند نه کسانى که ادعاى تشیع دارند. 

ثالثاً چه کسى گفته است صرف ادعاى تشیع کردن و یا نام شیعه را داشتن باعث بهشت رفتن مى شود؟ آنچه از آیات و روایات شیعه استفاده مى شود این است که شیعیانى مى توانند وارد بهشت شوند، که به تمام معنى یک مسلمان کامل، و داراى اعمال حسنه و نیک و ایمان عمیقى باشند. 

آیات: 

اما از آیات فقط به آیه ى که قبلا متن آن نقل شد به ترجمه آن اکتفا مى شود: «و اما کسانى که ایمان آورند و اعمال صالح انجام دادند، بهترین مخلوقات خدا هستند([13])» آیه ى فوق که طبق روایات نقل شده از عامه، درباره شیعیان مى باشد دو شرط اساسى را براى «خیر البریه» و شیعه بودن آنها قرار داده است. الف) ایمان. ب) عمل صالح. 

روایات: 

قبلا در مقدمه به چند روایت درباره اوصاف شیعه اشاره شد، در اینجا نیز به دو روایت اکتفاء مى شود. 

1ـ امام صادق (ع) فرمود: «شیعیان ما در راه ولایت ما بذل کننده اند، و در راه دوستى ما محبت مىورزند و در احیا و زنده نمودن امر ما تلاش مى کنند، هرگاه عصبانى شوند، ظلم نمى کنند، و هرگاه خوشحال و راضى باشند اسراف نمى کنند بر همسایگان خود برکت و کسانى که با آنها رابطه دارند در امان مى باشند([14])». 

2ـ امام سجاد (ع) فرمود «خلق الله الجنة لمن اطاعه و احسن...» خداوند بهشت را براى کسى آفریده است که مطیع و نیکوکار باشد، هر چند غلامى سیاه چهره باشد و آتش را آفریده است براى کسى که نافرمانى کند، و لو آقا زاده اى از قریش باشد([15])». 

نتیجه این شد که شیعیان نمى گویند هر مدعى تشیّع وارد بهشت مى شود، بلکه شیعه اى وارد بهشت مى شود که داراى ایمان، عمل صالح و سایر صفات مؤمن واقعى باشد. 

والسلام 


--------------------------------------------------------------------------------

[1]ـ محمد راغب اصفهانى، المفردات فى غریب القرآن (دفتر نشر الکتاب، دوم، 1404) ص270ـ271. 

[2]ـ سید محمد حسین طباطبایى، شیعه در اسلام (قم، دار التبلیغ اسلامى، 1348 ش) ص4ـ5 و پاورقى. 

[3]ـ سلطان الواعظین شیرازى، شبهاى پیشاور (تهران، دار الکتب الاسلامیه، سى و هفتم، 1376) ص153. 

[4]ـ علیرضا صابرى، الحکم الزاهرة (قم، مؤسسه النشر الاسلامى، اول، 1405 هـ ق) ج1، ص238. 

[5]ـ همان، ص239. 

[6]ـ محمد باقر مجلسى، بحار الانوار (تهران، المکتبة الاسلامیة) ج83، ص22. 

[7]ـ همان، ج68، ص164. 

[8]ـ مریم/60. 

[9]ـ محمود زمخشرى، الکشاف، (بیروت، دار الکتاب العربى، سوم، 1407 هـ ق) ج4، ص220. 

[10]ـ موفق مکى خوارزمى، المناقب (قم، مؤسسة النشر الاسلامى، سوم، 1417 هـ ق) ص73، روایت 52. 

[11]ـ حاکم حسکانى نیشابورى، شواهد التنزیل (؟؟؟؟) ج2، ص357، حدیث 1126. عده اى زیادى از علماى اهل سنت این حدیث را نقل نموده اند براى اطلاع بیشتر مراجعه شود به، شبهاى پیشاور (پیشین) ص153ـ161 و ر.ک: آیة الله مکارم شیرازى و همکاران، تفسیر نمونه (تهران، دار الکتب الاسلامیة، نهم، 1370) ج27، ص210ـ213. 

[12]ـ احمد بن حجر، الصواعق المحرقه (مصر، 1312) ص96 و ر.ک: جلال الدین سیوطى، الدر المنثور، ذیل آیه ى 7، سوره بینه، ج6، ص379 و همچنین ابو نعیم اصفهانى «در کفایة الخصام» طبرى، در تفسیرش و علامه شوکانى در «فتح الغدیر» حدیث مذکور را نقل نموده اند. 

[13]ـ بینه/7. 

[14]ـ محسن فیض کاشانى المحجّة البیضاء (تهران، مکتبة الصدوق) ج4، ص352. 

[15]ـ مرحوم محمد باقر مجلسى، بحار الانوار، (چاپ کمپانى) ج11، ص25، باب مکارم اخلاق حضرت سجاد.