جواب اجمالى: 

امورى که با عقل ناسازگارند امورى محال هستند و محال چند قسم مى باشد; عقلى و یا عادى و محال عقلى یا ذاتى است یا عرضى و غیرى. روایاتى که در سؤال ذکر شده هیچیک از این اقسام محال نیستند. 

 

جواب تفصیلى: 

امورى که با عقل ناسازگار است امور محالى هستند و محال یا عقلى است یا عادى و محال عقلى، یا ذاتى است یا عرضى و غیرى . 

محال عقلى ذاتى آن است که ذات شىء اقتضاى محال بودن مى کند و عقل به مجرد تصورش حکم به امتناع آن مى کند مثل اجتماع نقیضین و تقدم شىء  على نفسه . 

محال عقلى عرضى و غیرى آن است که شىء ذاتاً محال نیست ولى مستلزم محال است مثل صدور معلول واحد از دو علت مستقل.([1]) 

محال عادى آن است که عادةً محال است مانند رفتن بر روى پشت بام بدون نردبان حال ببینیم روایاتى که در سؤال ذکر شده اند امورى محال هستند تا با عقل ناسازگار باشند یا خیر محال نیستند. 

روایت اول که مى فرماید: «یصیر للرجل منهم (اصحاب المهدى (عج)) قوّة اربعین رجلا نه محال عقلى است و نه محال عادى، اما محال عقلى نیست زیرا نه ذات چنین چیزى محال است و نه مستلزم محال دیگرى است، چون منظور از قوه چهل مرد داشتن هر یک از اصحاب حضرت مهدى (عج) قدرت جسمانى نیست بلکه مقصود قدرت روحانى است که از یقین قوى و ایمان کامل آنها نشأت مى گیرد، در قرآن کریم مى خوانیم: (کم من فئة قلیلة غلبت فئة کثیرة باذن الله والله مع الصابرین)([2]) (چه بسیار گروههاى کوچکى که به فرمان خدا بر گروههاى عظیمى پیروز شدند و خداوند با صابران است) . 

و یا در سوره انفال آیه 65 خطاب به پیامبر و یارانش مى فرماید: (یا ایها النبى حرّض المؤمنین على القتال ان یکن منکم عشرون صابرون یغلبوا مأتین وان یکن منکم مائةٌ یغلبوا الفاً من الذین کفروا بانّهم قوم لا یفقهون) (اى پیامبر مؤمنان را به جنگ (با دشمن) تشویق کن هرگاه بیست نفر با استقامت از شما باشند بر دویست نفر غلبه مى کنند و اگر صد نفر باشند بر هزار نفر از کسانى که کافر شدند پیروز مى گردند چرا که آنها گروهى هستند که نمى فهمند) در این آیه شریف هر یک نفر در مقابل ده نفر حساب گردیده است. و سرّش این است که مؤمنان در هر اقدامى که مى کنند اقدامشان ناشى از ایمان به خداست و ایمان به خدا نیرویى است که هیچ نیروى دیگرى معادل آن نبوده و در برابر آن تاب مقاومت نمى آورد، تجربه قطعى هم ثابت کرده که افرادى که به خاطر غرض مهمى ائتلاف مى کنند هر قدر عده شان کمتر باشد در مقابل رقبا و مزاحمتشان قوى تر مى باشند.([3]) 

دلیل بر اینکه منظور قوه و قدرت روحانى و ثبات قدم است توضیحى است که در خود این روایت آمده توجه بفرمائید: «عن کتاب المحجّة عن ابى بصیر قال: قال جعفر الصادق رضى الله عنه ما کان قول لوط لقومه (لو انّ لى بکم قوّة او آوى الى رکن شدید) الاّ تمنّیا لقوه القائم المهدى و شدة اصحابه وهم الرکن الشدید فان الرجل منهم یعطى قوة اربعین رجلا وان قلب رجل منهم اشد من زبر الحدید لو مرّوا بالجبال الحدید لتد کدکت، لا یکفّون سیوفهم حتى یرضى الله عزّوجلّ»([4]). 

و اما محال عادى هم نیست زیرا تاریخ نشان داده است که انسانهاى کامل و با ایمان قوى در نبردها قدرت فوق العاده و روحیه قوى یافته اند به عنوان نمونه حضرت امیرمؤمنان على(علیه السلام) در جنگ خیبر درِ قلعه خیبر، را از جاى کند و در اطراف قلعه، پل قرار داد و لشکر اسلام از بالاى پل وارد قلعه شده و پیروز گردیدند و هنگام بازگشت حضرت با دست راست درِ قلعه را گرفته و حدود چند ذراع آنرا پرتاب کرد در حالى که بیست نفر با هم آن در را مى بستند و هنگامى که آنرا پرتاب نمود هفتاد نفر از مسلمین به کمک هم آن را حمل و نقل کردند و خود حضرت فرمود: «والله ما قلعت باب خیبر بقوة جسمانیة ولکن قلعته بقوة ربّانیه» به خدا قسم در خیبر را با قدرت جسمانى از جا نکندم بلکه با قدرت و قوه الهى و ربانى آنرا از جاى کندم.([5]) 

اما روایت دوم که مى فرماید: «واللّه لو قد قام قائماً یجمع اللّه الیه شیعتنا فى جمیع البلدان» این روایت از ابى الحسن الرضا(علیه السلام) است که از وى سؤال شد مقصود از قول خداى تعالى که فرموده: «اینما تکونوا یأت بکم اللّه جمیعاً» چیست؟ امام در جواب جمله فوق را فرمودند. که ظاهراً منظور اشکال کننده از ناسازگار بودن این روایت با عقل این باشد که چگونه ممکن است همه شیعیان نزد امام زمان (عج) جمع شوند. در توجیه این روایت دو احتمال وجود دارد و هیچکدام از این دو احتمال نه محال عقلى است و نه محال عادى. 

احتمال اول: همانطور که بعضى از مفسرین در ذیل آیه شریفه گفته اند مقصود اصحاب امام زمان (عج) است([6])که سیصد و سیزده نفر مى باشند و جمع شدن آنها نزد امام امرى کاملا عادى و طبیعى مى باشد و هیچ بُعدى ندارد. 

اتفاقاً در تأیید این احتمال روایات متعددى از ائمه اطهار(علیهم السلام) وجود دارد که به عنوان نمونه به چند روایت اشاره مى کنیم:

1- عن ابى خالد الکابلى عن الامام الصادق رضى الله عنه فى قول اللّه عزوجلّ (فاستبقوا الخیرات اینما تکونوا یأت بکم اللّه جمیعاً) قال: یعنى اصحاب القائم الثلثمأة وبضع عشر وهم واللّه الامة المعدودة یجتمعون فى ساعة واحدة کضرع الخریف.([7]) (ابى خالد از امام صادق(علیه السلام) نقل مى کند که حضرت درباره این آیه که مى فرماید: «فاستبقوا الخیرات اینما تکونوا یأت بکم اللّه جمیعاً) فرمودند منظور اصحاب قائم آل محمد(صلى الله علیه وآله وسلم) که 313 نفر مى باشند است که به خدا قسم ایشانند امت معدود و خداوند آنها را در یک ساعت جمع کند. 

2- عن جابر عن ابى خالد عن ابى جعفر فى قوله تعالى (فاستبقوا الخیرات اینما تکونوا یأت بکم اللّه جمیعاً) قال: الخیرات الولایة، وقوله تعالى (اینما تکونوا یأت بکم اللّه جمیعاً) یعنى اصحاب القائم الثلثمأة وا لبضعة عشر رجلا»([8]) (امام باقر(علیه السلام) فرمود: در آیه شریفه مقصود از «خیرات» ولایة است و مقصود از «اینما تکونوا یأت بکم اللّه جمیعاً» اصحاب حضرت قائم (عج) که سیصد و سیزده مرد مى باشند است. 

احتمال دوم: اگر مقصود از شیعتنا همه شیعیان باشد منظور این نباشد که همه شیعیان در یک محل جمع شوند بلکه مقصود این باشد که همه شیعیان متوجه آن حضرت خواهند شد و با او قیام خواهند کرد و او را یارى خواهند داد و یارى نمودن آن حضرت از ناحیه شیعیانش امرى کاملا عقلایى و عادى است. 

و اما روایت سوم که مى فرماید: «یملأ الأرض عدلا کما ملئت ظلماً و جوراً». 

اولا این روایت مورد اتفاق علماى شیعه و سنى است و در حد تواتر مى باشد که علاوه بر مشاهیر شیعه، علماء و دانشمندان اهل سنت هم آنرا در کتابهایشان نقل نموده اند، به عنوان نمونه چند نفر از علماى اهل سنت که این روایت را نقل کرده اند را ذکر مى نمائیم: 1- حاکم در مستدرک، ج6، ص 465. 2- سیوطى در درالمنثور، ج 6، ص 58. 3- متقى هندى، کنزالعمال، ج 14، ص 275، ح 38708. 4- قندوزى حنفى، ینابیع المودة، ص 431، باب 72. 5- ابن حجر، صواعق محرقه، ص 163، باب 11، فصل اول. 6- سویدى در سبائک الذهب، ص 78. 

ثانیاً: این معنا وعده الهى است و خداوند به چیز محالى وعده نمى دهد زیرا وعده به چیز محال قبیح است و قبیح از حکیم تعالى صادر نمى شود. خداوند در قرآن مجید در آیات کریمه متعددى تشکیل یک حکومت جهانى اسلامى، بسط دین اسلام، غلبه آن بر کلیه ادیان، زمامداراى صلحاء در ارباب لیاقت را وعده فرموده است که از آن جمله این آیات است: 

(وقاتلوهم حتى لا تکون فتنة و یکون الدینُ کلّه للّه)([9]) «با کافران جهاد کنید تا در زمین فتنه و فسادى نماند و آیین همه دین خدا گردد» ملاحظه مى فرمائید که فرموده تا فساد و فتنه در زمین نباشد و همه به دین خدا بگروند که پر واضح است تاکنون چنین چیزى محقق نشده البته روزى محقق خواهد شد و آن روز زمان ظهور مصلحى هست که همه جهانیان در انتظار او هستند. 

(ولقد کتبنا فى الزبور من بعد الذکر انّ الارض یرثها عبادى الصالحون)([10]) «ما بعد از تورات در زبور نوشتیم که البته بندگان نیکوکار من ملک زمین را وارث و متصرف خواهند شد) وقتى بندگان نیکوکار و صالح مالک همه زمین شوند کاملا واضح است که به عدل رفتار خواهند کرد و زمین پر از عدل خواهد شد. 

و از جمله این آیات است: آیه 33 توبه، آیه 28 فتح، آیه 32 توبه، آیه 8 صف و آیه 55 نور. 

حاصل آنکه: هیچکدام از مطالبى که در روایات مذکور آمده ناسازگارى با عقل سلیم ندارند و خداى قادر متعال که بر هر چیزى قدرت دارد در همه امور منجى عالم بشریت و مصلح جهانى را یارى خواهد نمود. 

والسلام 

 


--------------------------------------------------------------------------------

[1]- آیة اللّه على مشکینى، اصطلاحات الاصول (نشر الهادى، چاپ 6، 1374) ص 79 ـ 81) . 

[2]- بقره: 249 . 

[3]- علامه طباطبائى: المیزان، سید محمد باقر موسوى همدانى (انتشارات اسلامى) ج 9، ص 161 و 163 . 

[4]- علامه قندوزى: ینابیع المودة، ص 424 .ترجمه: «از کتاب المحجة نقل شده که: ابى بصیر از امام صادق (علیه السلام) نقل کرده که فرمودند: قول حضرت لوط به قومش که فرمود: اگر در برابر شما قدرت و پناهگاه محکمى داشتیم...، فقط آرزوى قدرت و نیروى امام مهدى (علیه السلام) و سخت کوشى و استوار بودن اصحاب آن حضرت بوده، و منظور از رکن شدید در آیه همان اصحاب امام مهدى (علیه السلام) است. پس هر یک از آنها به تنهایى قدرت چهل مرد را داراست و قلب هر یک از آنها از آهن محکم تر است و اگر به کوهى حمله کنند آن را از جا مى کنند و شمشیرهایشان را غلاف نخواهند کرد تا خدا راضى شود.» 

[5]- تاریخ ابن عساکر: ترجمه الامام على(علیه السلام)، ج 1، ص 156 ـ 225. مناقب خوارزمى: ص 166 . 

[6]- طبرسى: مجمع البیان، ج 1، ص 231 . 

[7]- صافى گلپایگانى: منتخب الاثر (مؤسسة حضرت معصومه (س)، چاپ پانزدهم، 1419 هـ ق) ص 594 به نقل از ینابیع المودة .

[8]- صافى گلپایگانى: منتخب الاثر، همان، ص 594 به نقل از روضة الکافى . 

[9]- انفال: 39 . 

[10]- انبیاء: 105 .